کتاب کشته گان بر سر قدرت
قسمت هایی از کتاب کشته گان بر سر قدرت (لذت متن) او تنها شاهی بود که برای سرش از سوی مجلس ایران قیمتی گذاشته شد و مجلس مردم را به کشتن او تحریص کرد . البته بعد از برکناری از شاهی ، وقتی که دوباره هوس سلطنت به سرش زده بود ، اما احمدشاه فرزند دمکرات منش و نرم خوی او که در عمرش نه فرمان قتل کسی را صادر کرده بود نه احتمال این کار می رفت، بالاخره پیام قدرت طلب انتظار ( رضاخان ) را با صدای انفجار بمبی در اتاق پهلوی خوابگاهش شنید و صبح فردا خواستار آن شد که وسایل سفرش مهیا شود و برای همیشه از ایران رفت . رضاخان تا بر تخت سلطنت بنشیند دو بار نزدیک بود جان ببازد و وقتی بر سریر قدرت نشست ، دست کم مدرس ، قوام السلطنه و سرهنگ پولادین نقشه هایی برای کشتن وی طرح کردند که بی نتیجه ماند و خنثی شد . فرزندش محمدرضا پهلوی یک بار در هفتمین سال سلطنت خود با گلوله ناصر فخرآرایی زخمی شد. گلوله ای که راز آن هنوز سر به مهر مانده است . بار دیگر پانزده سالی بعد یک سرباز گارد شاهنشاهی پیرو طرحی که جوانان تحصیلکرده مخالف او ریخته بودند برویش آتش گشود .